Written by on

به گزارش مشهد فوری، رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی صبح روز گذشته با قدردانی از همکاری صمیمانه مردم و نیروهای کلانتری به تشریح جزئیات ماجرای دستگیری متهم معروف به «دم اسبی» پرداخت و گفت: صبح هشتم شهریور بود که خبر وقوع جنایتی هولناک،

کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی را به شهرک مهرگان مشهد کشاند.

سرهنگ حسین بیات مختاری افزود: جسد سوخته مردی کنار دیوار یک منزل مخروبه در خیابان مهرگان 58 رها شده بود و بررسی های مقدماتی نشان می داد که فرد یا افرادی پس از ارتکاب جنایت در مکانی دیگر، جسد را در محل کشف رها کرده و گریخته اند.

وی افزود: بنابراین با صدور دستورات ویژه ای از سوی قاضی «کاظم میرزایی» تحقیقات کارآگاهان در این باره آغاز و مشخص شد که مقتول تسبیحی به گردن داشت چرا که چندین دانه تسبیح هنوز روی گردن وی نمایان بود.

این مقام ارشد انتظامی با تاکید بر راهنمایی ها و نقش مقام قضایی در کشف این پرونده جنایی خاطرنشان کرد: با دستوراتی که از سوی قاضی ویژه قتل عمد صادر شد، کارآگاهان بلافاصله به تجزیه و تحلیل های اطلاعاتی پرداختند و سپس در چند گروه عملیاتی به فرماندهی سرهنگ غلامی ثانی، بررسی های غیرمحسوس خود را با توجه به تجربه های اطلاعاتی ادامه دادند

سرهنگ بیات مختاری گفت: این متهم 30 ساله پس از بازجویی های مقدماتی به اداره جنایی پلیس آگاهی منتقل شد و توسط سرهنگ بهرام زاده (افسر پرونده) مورد بازجویی های تخصصی قرار گرفت.

رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی با قدردانی از قاضی ویژه قتل عمد و همه عواملی که در کشف این پرونده جنایی نقش داشتند به تشریح اعترافات متهم پرداخت و افزود: جوان معروف به «دم اسبی» در بازجویی هایی که با نظارت سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس دایره قتل آگاهی) صورت گرفت، به صراحت جزئیات جنایت هولناک خود را شرح داد و گفت: «ف» (زن 24ساله) مغزم را شست و شو داده بود از مدتی قبل نقشه شیطانی می کشید ولی من مخالفت می کردم تا این که فریب او را خوردم و نقشه شومش را اجرا کردم.

آن روز به بهانه کشتن گوسفند، مرد قصاب را به خانه مجردی ام بردم ولی گوسفندی در کار نبود! در پاسخ به سوالات مکرر مرد قصاب می گفتم تا چند دقیقه دیگر گوسفند را می آورند! سپس مقداری قرص خواب آور را داخل مشروبات الکلی حل کردم و از او خواستم تا وقتی که گوسفند را بیاورند مشروب بخوریم! او هم قبول کرد و بعد از مصرف مشروب به خواب رفت تا پاسی از شب با خودم درگیر بودم تا این که شیطان بر من غلبه کرد و با تیغ موکت بری رگ گردن او را در همان حالت نیمه بیهوشی زدم و سپس تیغ را به جاهای دیگر بدنش فرود آوردم!

بعد از این که او را کشتم، «ف» به منزلم آمد، شب بود که جسد را در حمام آتش زدیم ولی باز هم انتقال آن به جای دیگری ممکن نبود.

به همین خاطر با کمک «ف» و کشان کشان جسد سوخته شوهرش را در کنار دیوار خرابه انداختیم تا این که فهمیدم کارآگاهان جسد را پیدا کرده اند و به دنبال منزل «ف» می گردند. من که ترسیده بودم فرار کردم و با کوتاه کردن موهایم و تغییر چهره در یک ضایعات فروشی مشغول کار بودم که ناگهان با دیدن افسران آگاهی غافلگیر شدم.

رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی افزود: بررسی‌های بیشتر درباره زوایای دیگر این پرونده جنایی همچنان ادامه دارد.

منبع: خراسان

Comments (0)

There are no comments posted here yet

Leave your comments

  1. Posting comment as a guest.