شهرآرا آنلاین - هانیه فیاض- بیش از 10سال از مصوبه مناسبسازی معابر شهری برای تردد معلولان و جانبازان میگذرد و اگر از زمان تصویب این قانون، کمر همت به اجرای آن بسته شده بود، اکنون باید 50درصد ساختمانها برای تردد معلولان و جانبازان مناسب میبود اما در عمل عکس آن را
شاهدیم.
در آستانه روز جهانی معلولان، 12آذرماه، قرار گرفتهایم، همزمان با این مناسبت، راهی خیابانهای محلات مختلف منطقهمان شدیم و مسیرهایی را که برای معلولان در نظرگرفته شده است یا مناسبشان نیست، بررسی کردیم. چیزی که همان ابتدای گزارش، نظرمان را جلب کرد، این است که زیر بیشتر تابلوهای پارک خودرو توانیابان، خودروهای دیگر توقف کردهاند.
شیب زیاد رمپها
مسیر اول، خیابان ارشاد و چهارراه خیام است. خیابانهایی که ادارات مهم شهر مشهد در آن واقع شدهاند. گویا خیلی از این شرکتها برای تردد معلولان، مناسبسازی شدهاند زیرا در وهله نخست، در قسمت ورودی آنها رمپ برای عبور و مرور تعبیه شده است. اما این رمپها برای افراد دارای معلولیت جسمی طراحی و جایگذاری شده و برای نابینایان چارهای اندیشیده نشده و به نوعی نیاز آنها نادیده گرفته شده است! درحالی که اگر در فضای ورودی و داخلی ساختمانها و حتی معابر پرتردد شهری، کفپوشهای شیاردار قرار بگیرند، قطعا رفت و آمد برای آنها نیز تسهیل میشود.
یکی از کارمندان ادارات منطقه میگوید: این درست است که در قسمت ورودی، رمپ برای عبور و مرور افراد دارای معلولیت قرار گرفته است اما به دلیل قدیمیبودن ساختمانها، آسانسور داخل مجموعه بیشتر اوقات خراب است و آنها زمان زیادی را پایین پلهها معطل میمانند تا فردی کارشان را انجام دهد.
وارد یکی از ادارات که میشوم به این موضوع دقت میکنم، درست است؛ متأسفانه روی در آسانسور نوشته شده:«خراب است»! و حالا به این فکر میکنم که بهراستی معلولان و توانیابان اگر گذرشان به این اداره بیفتد، چگونه میتوانند به رتق و فتق امور خود بپردازند؟!
اما یکی از رهگذران با اشاره به اینکه در میان اعضای خانواده خود فرد دارای معلولیت دارد، میگوید: بر فرض هم که اینجا مناسبسازی شده باشد، اما وقتی من که بهعنوان همراه نتوانم چرخ ویلچر را روی این سطوح شیبدار هول بدهم و آن را بالا ببرم، به چه دردی میخورد؟
او تأکید میکند: به قدری شیب برخی رمپهای ورودی زیاد است که نمیشود اصلا ویلچر را روی آن تکان داد!
تابلوهای بیدفاع
مسیر بعدی خیابان فلسطین و سناباد است. در راسته این 2خیابان نیز تابلو پارک خودرو ویژه توانیابان در چندین مکان به چشم میخورد. اما گویا این تابلوها بیدلیل نصب شدهاند و نمیتوانند از حق آنها دفاع کنند زیرا خودروهای زیادی بدون توجه به تابلوها در این قسمت پارک کردهاند.
درست زیر یکی از تابلوهای پارک معلولان در خیابان فلسطین، جعبه بزرگی حاوی نخالههای ساختمانی قرار گرفته که نهتنها فضای پارک را اشغال کرده است، بلکه منظره شهری را نازیبا کرده است. از مسئول ساختمانی که گویا این سطل متعلق به آنهاست، میپرسم: آیا این درست است که با چنین اقدامی حق دیگران را تضییع کنیم؟ او پاسخ میدهد: نه اینکار ناپسند است اما وقتی ما را مجبور میکنند که زبالههای ساختمان را درون جعبه بریزیم، باید اطاعت کنیم.
برخلاف حرف او، اهالی محله معتقدند که این جعبه مدت زمان زیادی است که در اینجا قرار گرفته است، درحالی که این فرد ادعا میکند: ما با کسب اجازه از شهرداری فقط یک روز است که جعبه را در اینجا گذاشتهایم و تا ساعتی دیگر آن را برمیداریم.
معلولیت، محدودیت نیست
یکی از کسبه محله فلسطین که اعتقاد دارد باید به حقوق معلولان احترام گذاشت، میگوید: به یاد ندارم تا به حال در جای پارک ویژه معلولان حتی برای چند دقیقه توقف کرده باشم.
او با اشاره به اینکه معلولیت، محدودیت نیست، بیان میکند: وقتی خدا صلاح دانسته است که انسانی نقص عضو داشته باشد، قطعا به جای آن توانمندی مناسبی را در وجودشان نهادینه میکند. بنابراین نباید معلولیت یا محدودیت جسمی و حرکتی یا نقص عضوی از بدن در این گروه از جامعه احیانا باعث نادیدهگرفتن تواناییهای بالقوه و برجسته آنها شود.
نظافت از کارمندان دفتر آژانس هواپیمایی در خیابان سناباد ،نیز میگوید: مدیرعامل ما جانباز است و درخواست دادیم که در جلو مغازهمان قسمت ویژه پارک معلولان تعبیه شود که به لطف همکاران شهرداری، خیلی سریع ایجاد شد و تابلو آن نصب شد، اما متأسفانه صبحها قبل از اینکه مدیر ما برسد، خودروها در اینجا توقف میکنند و صاحبانشان ساعتها نیستند.
او ادامه میدهد: نمیدانم دلیل چیست؟ شاید به تابلو توجهی نمیکنند یا آن را نمیبینند اما روزانه حدود 3 تا 4خودرو در این قسمت توقف میکنند.
این شهروند با اشاره به برخی ایستگاههای قطار شهری مشهد که برای توانیابان مناسبسازی نشدهاند، بیان میکند: در سفرهای درونشهریای که دارم، متوجه شدهام بعضی ایستگاههای قطار شهری آسانسور ندارند، گاهی فکر میکنم که آیا مسئولان به این مسئله دقت نکردهاند که حقوق شهروندان فارغ از سالم یا معلول بودنشان برابر است؟ چرا آنها نمیتوانند بهراحتی از امکانات شهری استفاده کنند؟یا به طور مثال چرا هیچ کدام از اتوبوسهای شهر ما مجهز به رمپ برای سوار شدن معلولان و ناتوانان جسمی و حتی جایگاه مناسب برای نشستن آنها نیستند؟
جای پارک خودرو نیست
راننده یکی از خودروهایی که در جایگاه ویژه معلولان توقف کرده است، میگوید: ما شیرازی هستیم و در این شهر مسافریم. وقتی از او دلیل پارک اتومبیلش در این مکان را میپرسم، سرش را به نشانه تأسف تکان میدهد و بیان میکند: متأسفانه همیشه در شهرهای بزرگ مشکل جای پارک خودرو وجود دارد. حدود 2ساعت و نیم است که در این خیابان(سناباد) به دنبال جای پارک میگردیم اما پیدا نمیشود که نمیشود! فرزندم بیمار است و باید او را به درمانگاه میرساندیم که نشانی اینجا را به ما دادند. من هم چون جای پارک مناسبی نبود درون خودرو نشستهام و همسرم دخترم را به دکتر برده است که اگر معلولی خواست پارک کند، من جای خودرو را تغییر دهم.
این مسافر با اشاره به اینکه اگر تعداد پارکینگهای شهر افزایش پیدا کند، قطعا حقوق افراد پایمال نمیشود؛ ادامه میدهد: ما باید به حق شهروندی افراد توانیاب نیز احترام بگذاریم و حتی نباید به دیده حقارت به آنها نگاه کنیم. جامعه باید شرایطی را فراهم کند تا فرد دارای معلولیت با نیاز ویژه بتواند یک زندگی مستقل، همراه با آرامش و امنیت برای خود فراهم کند.
محرومیت در شهر
و اما همین که مشغول بازدید از رمپهای تعبیه شده در خیابان تقیآباد و احمدآباد هستم متوجه فردی ویلچرنشین میشوم که از عرض خیابان میگذرد، به سراغش میروم.
مهدی.ص، دانشجوی رشته برق دانشگاه فردوسی، است و 2پا و 2دستش معلولیت دارد؛ او در ابتدا به سختبودن مسیر برای رسیدن به دانشگاهش اشاره میکند و میگوید: زمان زیادی را صرف رسیدن به دانشگاهم میکنم. از خیابان عبدالمطلب با ویلچر تا میدان احمدآباد میآیم و سپس با مترو تا میدان پارک میروم.
او با گله از فضای شهری برای تردد معلولان و توانیابان ادامه میدهد: متأسفانه حتی نمیتوانیم در پیادهروها به سادگی عبور کنیم، جدا از اینکه مسیر رمپ برای تردد وجود ندارد، فاصله بین 2کوچه در پیادهروها بریدگی و چالههایی دارد که برای ما امکان عبور وجود ندارد. از فضای خیابانی هم که نمیشود به راحتی استفاده کرد چون خطرناک است و هر لحظه ممکن است که رانندهها ما را نبینند و تصادف شود.
این شهروند معلول ابراز میکند: من بهعنوان یک دانشجو نمیتوانم از فضای کتابخانهای استفاده کنم زیرا برای استفاده ما مناسبسازی نشدهاند و اکثرا پلههایی دارند که نمیتوان از آنها با ویلچر بالا رفت.
او بیان اینکه ما از کمترین امکانات در شهر محروم هستیم، میافزاید: حتی نمیتوانیم از دستگاههای عابر بانک استفاده کنیم، زیرا خودپردازهای بانکی ایستاده طراحی شدهاند که متأسفانه دست ما به آنها نمیرسد.
این دانشجوی معلول از مسئولان شهری میخواهد که برای درک بهتر توانیابان فقط ساعتی در روز را روی ویلچر بنشینند و در شهر تردد کنند تا متوجه شوند که معلولان و جانبازان در گذر از خیابانهای شهر با امکانات فوق محدود چگونه زندگی میکنند؟
او درنهایت بیان میکند: مهمترین انتقاد ما بیتوجهی به حقوق شهروندان معلول است که بیشتر آن هم حاصل نبوداطلاعرسانی دقیق است. از پارککردن خودرو در مسیر عبور معلولان بگیرید تا اشغال فضای مخصوص آنها در وسایلنقلیه عمومی، نبود سرویس بهداشتی مناسب برای معلولان در شهر و پارکها و...! باید مردم را به حقوق جامعه معلولان آگاهتر کرد.
ایجاد شورای معلولان
سرنشین یکی دیگر از خودروهایی که در راستای خیابان احمدآباد درست زیر تابلو «پارک ویژه توانیابان» توقف کرده است، با اشاره به تابلو بیان میکند: متأسفانه من اصلا این تابلو را ندیدهام اما چون جای پارک خودرو وجود نداشت درون خودرو نشسته ام و منتظر همراهم ماندهام.
او تأکید میکند: وجدان اجتماعیام اجازه تخطی به حقوق شهروندان را نمیدهد و سعی کردهام همیشه به همنوعانم کمک کنم تا اینکه برایشان دردسر شوم.
این شهروند 39ساله درباره مناسبسازی شهر مشهد اظهار میکند: متأسفانه تمام این خدمات و مناسبسازیها بهطور نمادین انجام شده است. بیشتر فضاهای موجود استفادهشدنی برای معلولان نیست.
او تأکید میکند: یکی از بزرگترین مشکلات ما این است که هیچوقت مسئول یا شهرداری را نداشتهایم که خودش دارای معلولیت باشد زیرا اگر چنین بود قطعا دیدگاه و عملکردش به وضعیت نابسامان توانیابان تغییر میکرد و میتوانست شرایط مناسبتری را برای زندگی راحت آنها فراهم کند.
او نیز به شیب زیاد و نامناسب رمپها برای تردد معلولان و نبود دستگاه صوتی در چهارراهها برای نابینایان اشاره میکند و ادامه میدهد: اگر آن پیمانکاری که فضای شهری را برای ناتوانان مناسبسازی میکند، زیر نظر کارگروهی در قالب شورای معلولان فعالیت کند، قطعا تأثیرگذارتر خواهد بود تا اینکه یک فرد سالم آن را تأیید کند.