Written by on

پژمانفر گفت: در ایران برخی با ابزار رسانه تلاش می‌کنند خود را تطهیر کنند. به‌ عنوان نمونه یک شخصیت فاسد که زمانی ریاست سازمان میراث فرهنگی را بر عهده داشت، زنبیل به دست می‌آید و نظام را به دلیل بی‌عدالتی هو می‌کند! این در حالی است که این آدم در زمان تصدی

میراث فرهنگی از عوامل فساد بود.


به گزارش خبرگزاری خانه ملت؛ امروز کشور با هجمه اقتصادی دشمن از طریق تحریم روبه‌روست که مشکلات عدیده اقتصادی را برای مردم به وجود آورده است اما در همین میان هستند افراد مفسدی که با رانت‌خواری و ویژه خواری به درآمدهای بسیار دست پیدا کنند که با توجه به مشکلات اقتصادی مردم برخورد با این افراد ضرورت بیشتری دارد و در این میان رسانه‌ها بر اساس رسالت حرفه‌ای خود مبنی بر برقراری حلقه واسطه اطلاعاتی میان مردم و مسئولین، نقش بسیار پررنگ و اثرگذاری با اطلاع رسانی صحیح و غیر گزینشی در حفظ اعتماد متقابل در جامعه دارند که برای بررسی این نقش حجت‌الاسلام‌ و المسلمین نصرالله پژمانفر نماینده مردم مشهد در مجلس شورای اسلامی، گفت و گویی تفصیلی با فرهنگ سدید داشته‌ است که در ادامه می‌خوانید:

مردم پس از پیروزی انقلاب توقع داشتند که تمام رفتارهای طاغوتی اعم از اشرافی گری و فساد از بین برود و یک کشور واقعا اسلامی را تجربه کنند. آیا در این40 سال موفق به دستیابی به این هدف شدیم؟

ریشه موضوع مبارزه با فساد اقتصادی، در شکل‌گیری انقلاب اسلامی بوده است. یکی از عللی که مردم به میدان آمدند و انقلاب در سال 57 به پیروزی رسید، فسادهای دوران رژیم پهلوی بود. یکی از خواسته‌های مردم این بود که با عوامل فساد برخورد شود. بر همین اساس در قانون اساسی به‌صورت کاملاً ویژه به این مسئله توجه شد و چند ماده به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم به موضوع عدالت، جلوگیری از فساد و برخورد با مفسدین اختصاص پیدا کرد. قانون «از کجا آورده‌اید» زاییده همین جریان فکری بود.

متأسفانه در طول انقلاب، یک جریان انحرافی توسط کسانی شکل گرفت که مسئولیت اجرایی کشور را در اختیار داشتند؛ خطبه‌های نماز جمعه می‌خواندند و برای تفسیر معنای عدالت اجتماعی در نماز جمعه معنای جدیدی از عدالت مطرح می‌کردند. من نقطه آغاز انحراف را در همان روزها می‌بینم.

کلید این انحراف از چه زمانی زده شد؟

مردم تهران یادشان نمی‌رود که در نماز جمعه تفسیرهایی در باب عدالت مطرح شد که آن تفسیرها با نص قرآن و روایات مغایرت داشت. گفتند چه اشکالی دارد بچه‌های حزب الهی از امتیازات ویژه استفاده کنند؟ نتیجه هم این شد که ویژه خواری شکل گرفت. حتی این نگاه در دوران دفاع مقدس آثاری داشت که من به آن نمی‌پردازم اما شاید ضرورت دارد در یک مرکزی به این موضوع پرداخته شود و عواملی که شکل‌دهنده این جریان فکری در جامعه ما بود را شناسایی کند.

دولت سازندگی این شعار که ما به دنبال «توسعه» هستیم و برای رسیدن به توسعه ممکن است یکسری از افراد زیر چرخ‌های توسعه له شوند، کشورداری کرد. علیرغم تأکیدی که رهبری معظم انقلاب داشتند که ما توسعه را باید در کنار حفظ عدالت داشته باشیم، این موضوع محقق نشد و نتیجه‌اش هم این شد که امروز نماینده‌ای در دفاع از پدرش که ویژه خوار بوده است، ویژه خواری را حق پدرش می‌داند و حتی این افراد را «ذخیره انقلاب» معرفی می‌شوند.

بنده به یکی از وزرایی که دارایی‌هایش -به قول خودشان - 1200 میلیارد تومان است گفتم خب وضع شما که قبل از انقلاب روشن است و ما هم دورادور شاهد بودیم که وضع مالی شما چطور بود. اگر فرض کنیم از روز اول انقلاب به‌صورت میانگین یک میلیارد تومان درآمدتان باشد تا الآن باید 480 میلیارد تومان درآمد داشته باشید. ‌ این هزار و دویست میلیارد تومان را از کجا آوردید؟ این وزیر بر سر من داد کشید که شما می‌گویید من خلاف شرع کردم؟ من دزدی کردم؟ گفتم نه! من سؤالم این است که از کجا آورده‌اید؟ گفت من زحمت کشیدم و نان فکرم را خوردم. این از همان انحرافات است که می‌گوید اگر می‌خواستم به‌اندازه خدمتم برای کشور بردارم، صدها برابر بیشتر از این حقم بود. این ادبیات تبدیل به یک فرهنگ شد.

همین می‌شود که مقام معظم رهبری در رابطه با حقوق‌های نجومی فریاد می‌زند اما این حقوق‌ها اصلاح نمی‌شود. در ظاهر اعلام همکاری می‌کنند اما در باطن این مسیر ادامه پیدا می‌کند.

مقصر این انحراف چه جریان و شخصی بود؟

خطبه‌های نماز جمعه تهران که آقای هاشمی خواند زمینه این بحث را فراهم کرد و دقیقاً دولت سازندگی عملیات را تنظیم کرد. ما سازمانی به نام تشریفات نداشتیم. اما اینکه تشریفات به وجود بیاید؛ آئین‌نامه برایش بنویسند؛ امتیازات برای افراد قائل شوند و ... در دولت سازندگی اتفاق افتاد. این شیوه‌ای بود که متأثر از افکار آقای هاشمی و دولت سازندگی در جامعه ایجاد شد. من هیچ‌کس را به‌اندازه آقای هاشمی در این موضوع مقصر نمی‌دانم. دیدگاه وی این بود کسانی که زحمت بیشتری می‌کشند، امتیاز بیشتری ببرند. اما ما در مبانی دینی می‌گوییم که امتیازات انسان‌ها باید در آخرت تجلی پیدا کند.

بیم این نمی‌رود که مردم این بی‌عدالتی را به‌پای نظام بنویسند؟

من به مردم حق می‌دهم. مردم وقتی در این فضا قرار می‌گیرند به‌نظام بی‌اعتماد می‌شوند. این‌طور نیست مردم بپذیرند و بگویند شما هر کاری بکنید ما هستیم. مردم پای اصل نظام ایستادند زیرا به آن اعتقاددارند و به همین دلیل اگر گاهی بین منافع خودشان و منافع نظام، تضادی ایجاد شود، از منافع خودشان برای منافع نظام می‌گذرند. مردم امروز حس می‌کنند، بحث «نظام» نیست و یکسری از آدم‌ها دارند از رانت استفاده می‌کنند و به ثروت‌هایی می‌رسند. برای مردم حکایت این‌ها مانند آن داستان‌های تاریخی است که بعد مرگشان طلاهایشان را با تبر تکه‌تکه می‌کردند و به وراث می‌دادند. امروز چنین شرایطی است.

فردی را فرض کنید که چند هزار میلیارد دارایی دارد. او این دارایی را از عرق جبین که به دست نیاورده است. این حس برای مردم خوب نیست. مهم‌ترین سرمایه نظام، مردم هستند. ما باید برویم به سمت مردم و آن‌ها را به‌عنوان مهم‌ترین سرمایه برای خودمان نگه‌داریم. اگر ما انقلاب کردیم، به این خاطر بود که امام به مردم اعتماد داشت؛ رهبری به مردم اعتماد دارند و معتقدند مردم می‌توانند مسائل را حل و تهدیدات را به فرصت تبدیل کنند.

در افزایش این فضای بی‌اعتمادی دشمنان هم تأثیر دارند؟ برای رفع این فضاسازی‌ها چه باید کرد؟

وقتی مردم حس ناامیدی داشته باشند، هستند کسانی که از این حس، استفاده ابزاری کنند .متأسفانه در قانون ضعف داریم. یک پزشک ماهیانه یک میلیارد تومان برای خودش درآمدزایی می‌کند و با زد و بندهایی که دارد کمترین مالیات را پرداخت می‌کند اما یک کارگر که حتی به‌اندازه قانون کار هم حقوق دریافت نمی‌کند، مجبور است مالیات بدهد. امروز به بزرگ‌ترین پشتوانه نظام، که «اعتماد مردم» است، در حال خدشه وارد کردن هستیم.

البته به این قضیه یک موضوع دیگر را باید اضافه کنم و آن برنامه دروغ‌پراکنی رسانه‌های خارجی و ضدانقلاب برای سلب اعتماد مردم به مسئولین است. وقتی یکسری از مسائل به‌صورت دروغین مطرح می‌شود و از آن‌طرف به مردم گزارش درستی داده نمی‌شود که با فلان تخلف برخورد قانونی شده است، مردم حس می‌کنند متخلفان زیادی در جامعه وجود دارد. آن‌ها فکر می‌کنند همه مسئولین و همه جامعه فاسد هستند. این، فضای بی‌اعتمادی را تقویت می‌کند. بخش عمده این بی‌اعتمادی را دشمن مدیریت می‌کند. اما ضعف‌های ما در این قضیه اثر مستقیم خودش را گذاشته است.

در برخی کشورها رسانه ها در معرفی و افشای فساد، خواه اقتصادی، سیاسی و یا اخلاقی نقش پررنگی ایفا می‌کنند، در ایران رسانه‌ها چقدر توانسته‌اند در این مسیر گام بردارند؟

رسانه یک ابزار است. الحمدالله در کشور ما بخش قابل‌توجهی از رسانه در خدمت منافع و مصالح مردم است. متأسفانه در دنیا جریان قدرت و ثروت رسانه را به استخدام خود درآوردند. در ایران هم برخی با همین ابزار تلاش می‌کنند خودشان را تطهیر کنند. به‌عنوان نمونه شخصاً دیده‌ام که یک شخصیت فاسد که زمانی ریاست سازمان میراث فرهنگی را بر عهده داشت، در زمان مسئولیت چه اقداماتی کرد. حالا این فرد زنبیل به دست می‌آید و نظام را به دلیل بی‌عدالتی هو می‌کند! این در حالی است که خودم می‌دانم این آدم در زمان تصدی میراث فرهنگی از عوامل فساد بود.

برخورد با فساد، جریان چپ و راست ندارد. اتفاقاً بخشی از این خط‌کشی‌ها برای این است که پیگیری فساد را کند و ناتوان کنند. باید با فساد برخورد کاملاً جدی صورت بگیرد. نظام باید با فساد جدی برخورد کند.

به عنوان یک عضو از مجلس شورای اسلامی، نقش این قوه در جلوگیری از بروز مفاسد اقتصادی را چگونه ارزیابی می کنید؟

من فکر می‌کنم در نهادهای نظارتی، ضعف‌های قانونی وجود دارد. متأسفانه قوانین ما روی این موضوع ضعف دارد. ما با این قوانین نمی‌توانیم برخورد مقتضی را داشته باشیم. مجلس در این موضوع باید ورود داشته باشد ولی ضعیف عمل کرده است. اما همین قانون هم قدرت برخورد با متخلف را برای آن‌کسی که به دنبال برخورد با مجرم است دارد. یعنی ما با همین قوانین موجود می‌توانیم کاری کنیم که در جامعه نسبت به انجام جرم بازدارندگی ایجاد شود. مشکل اصلی ما ضعف اراده‌هاست. آدم‌ها در برخورد با فساد ضعیف هستند زیرا یا می‌ترسند یا پای خودشان در این مسائل گیر است.

نقش دولت در مبارزه با فساد چیست؟

رهبر معظم انقلاب مثال بسیار زیبایی زدند. فرمودند فساد یک اژدهای هفت‌سر است و این‌جور نیست که ما یکسر را بزنیم، این اژدها از پا بیفتد. این اژدها دارد کار خودش را می‌کند ما باید این سرها را از این پیکره منحوس جدا کنیم . این‌یک اراده عمومی در مردم و مسئولین می‌خواهد. البته مردم امروز آماده هستند. منتها فساد در کسانی هست که مسئولیت کار را بر عهده دارند. امروز این اراده باید به وجود بیاید. این اراده، دو شکل دارد؛ یا خودشان بخواهند این کار را بکنند -که خب معمولاً کسی که در فساد غوطه‌ور باشد چنین اراده‌ای ندارد - یا مردم اراده کنند. پاک دست بودن مهم است. بالاخره کابینه دولت باید پاکدست باشد. امروز در انتخابات چیزهای دیگر ملاک قرار می‌گیرد و نتیجه آرا در انتخابات ما عوض می‌شود. هیچ‌کسی بررسی نکرد که آیا مسئولین و وزرا پاک دست بودند یا نبودند که من در چهار سال بعدی به آن رأی بدهم؟ آمدن به این مسائل دروغ پرداختند گفتند اگر ما نیاییم در خیابان‌ها دیوار می‌کشند. نتیجه این نگاه این می‌شود که مردم با دست خودشان یک گزینه امتحان پس داده را دوباره بر خودشان مسلط می‌کنند. امروز مردم می‌خواهند عدالت اجرا بشود. اما باید بدانند دستیابی به عدالت توسط فردی باید صورت بگیرد که از صندوق رأی بیرون می‌آید. کسی که به کسانی که درگذشته حقوق نجومی می‌گرفتند ذخایر نظام می‌گوید، می‌تواند عدالت را اجرا کند؟

Comments (0)

There are no comments posted here yet

Leave your comments

  1. Posting comment as a guest.