عوام گرایی یا پوپولیسم را آموزه و روشی سیاسی دانسته اند که در طرفداری کردن یا طرفداری نشان دادن از حقوق و علایق مردم عامه در برابر گروه نخبه، خود را نشان می دهد.
بخشی از این تعریف یعنی طرفداری کردن از حقوق و علایق مردم عامه در برابر گروه نخبه و منفی دانستن آن، قطعا با آموزه های علوی تناقض آشکار دارد و ناشی از روحیه متکبرانه الیت در مقابل توده مردم است.علی (ع) در نامه به مالک صریحا می فرمایند:
إنَّمَا عِمَادُ اَلدِّینِ وَ جِمَاعُ اَلْمُسْلِمِینَ وَ اَلْعُدَّهُ لِلْأَعْدَاءِ اَلْعَامَّهُ مِنَ اَلْأُمَّهِ فَلْیَکُنْ صِغْوُکَ لَهُمْ وَ مَیْلُکَ مَعَهُمْ
اما ستون دین و انبوهى مسلمانان و ساز و برگ در برابر دشمنان ، عامه مردم هستند ، پس ، به آنان تکیه کن و میل تو به آنها باشد.
ایشان در بخش دیگری به مالک می فرمایند که محبوبترین امور در نزد تو اموری باشد که بیشتر به رضایت مردم منجر شود.
و لْیَکُنْ أَحَبَّ اَلْأُمُورِ إِلَیْکَ أَوْسَطُهَا فِی اَلْحَقِّ وَ أَعَمُّهَا فِی اَلْعَدْلِ وَ أَجْمَعُهَا لِرِضَى اَلرَّعِیَّهِ.
از اینرو با مردم بودن و در کنار مردم بودن و دور از آنها نبودن توصیه می گردد. یکی از مواردی که علی (ع) در دوران حکومت خویش بر آن تأکید داشتند، ارتباط مستقیم با مردم بود. پنهان شدن از مردم، کارگزار اسلامی را از بسیاری آگاهیها بینصیب میسازد. امام علی (ع) در این خصوص به مالک اشتر میفرمایند:
“مبادا خویش را فراوان از رعیت پنهان کنی که پنهان شدن والیان از رعیت، نمونهای از تنگ خویی (نامهربانی) و کماطلاعی در کارها است و نهان شدن از رعیت، والیان را از دانستن آنچه بر آنان پوشیده است، بازمیدارد؛ پس کار بزرگ مینماید. زیبا زشت و زشت زیبا میشود و باطل به لباس حق درمیآید. همانا والی، انسانی است (مانند دیگران) که آنچه را مردم از او پوشیده دارند نداند، حق را نشانهای نباشد تا بدان راست از دروغ شناخته شود. افزون بر این، بیشتر درخواستها و نیازمندیهای مردم بر تو هزینه و رنجی ندارد، چرا که شکایت از ستمی یا انصاف خواستن در معاملهای است.»
اما تعریف دومی نیز می توان از پوپولیسم ارائه کرد و آن اینکه حاکمان برای جلب رضایت مردم، منافع بلند مدت و واقعی آنان را فدای منافع کوتاه مدت کنند تا از رهگذر جلب رضایت کوتاه مدت اما ویرانی آینده شان، بتوانند جایگاه خود را حفظ کنند.
این سخن به معنای بی توجهی به سطوح کوتاه مدت و میانه در برنامه ریزی نیست بلکه سخن در فریب دادن مردم است.معلمی را تصور کنید که درس نمی دهد، از دانشجو کار نمی خواهد و دست آخر هم چند سوال می دهد و از آنها امتحان می گیرد و معلمی دیگر بالعکس.در کوتاه مدت عمدتا از معلم اول رضایت خواهد بود اما بعدها دانشجویان خواهند فهمید که این معلم چه بر سر آنها آورده است.
در تکمیل تعریف فوق می توان اشاره کرد که در این نوع پوپولیسم، کارهای ضربتی، فاقد مطالعه و از این دست کارها برای نشان دادن اینکه «من کار می کنم» و به دست آوردن رضایت مقطعی، فراوان دیده می شود.
به نظر من این شاخص مهمی است که بر اساس آن ببینیم چه کسی پوپولیست است؟
فرزاد جهان بین