السلام علیک آقای پدر، تولد نور دیده تان مبارک، زائرانت به شادی قدم از قدم برمیدارند و با ضرباهنگ هر قدمشان شور و شعف در صحن و سرایت جاری می شود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهد، از ورودی باب الجواد که وارد حرم شدم، خادم حرمت گفت:«انشالله حاجت روا برگردی در این روز عزیز» و من چشمانم برق زد که بله، آقای مهربان عیدی تولد نورچشمش را به زائرانش میدهد.
می آیم تا فرشهای گسترده که نوجوانان خادم، برای نماز پهن کرده اند، صدای دعای عهد می آید، کودکی با کلاه، شالگردن و لباس سبز میچرخد و بازی میکند، مادرش دستهای دعا به آسمان برده است؛ انگار تابلوی نقاشی است، این همه زیبایی کنار هم، تصویر در تصویر، چیده شده، مینشینم، دل میدهم به سوز مناجاتشان؛ دعایشان که تمام میشود؛ میپرسم،« زائرید؟ از کدام شهر؟» متبسم میگوید:«کرمان و اشکهایش را از چهره پاک میکند.» میگوید، کرمان و خیره میمانیم بهم و میدانم که او به نیابت همشهریان داغدارش نیز زیارت کرده است و یقین دارم که از لحظه لحظههای حضورش در ساحل امن این حرم، با خودش موج موج آرامش به سوغات میبرد.
طلوع خورشید میشود، نور طلایی خورشید آسمان را فرا میگیرد، این همه زیبایی، زائران را بوجد آورده و همه عکاس باشی شده اند و لایو و استوری میگیرند تا در شکوه این زیارت دوستان و خانواده شان را سهیم کنند.
صحن به صحن، ریسههای چراغانی روشن است و آب نماها و گلدانهای رنگارنگ بر شعف میلاد میافزایند.
میرسم به صحن آزادی، نور خوشرنگ ایوان طلایی در چشمهای زائران متبلور است، فوارهها دست افشانند و از نگاه زوج های زائر، ایستاده روبروی گنبد، شادی میبارد.
نمازگزاران صف به صف و دستها درحال قنوت و مادری بچه در بغل، روی سکوی کنار حوض نشسته است، او نوزاد دختری چشم مشکی، کاپشن صورتی در آغوش دارد؛ میگوید: «از تهران آمده ام، فاطمه ثمین، دخترم، دوماهه است.» صدایش ذوق دارد، وقتی میگوید:«دخترم زیارت اولیست.» قربان صدقه، زائر زیارت اولی آقا میشوم و چند عکس بهیادگاری از او ثبت میکنم.
شور و حال این فضای ملکوتی وصف ناشدنی است، اما نوشته کتیبه ایوان طلا آن را خوب توصیف کرده است: «در میان عرشیان غوغا به پاست
جشن میلاد جواد ابن رضاست»
هوا کمی سرد اما دلچسب است و چایخانههای حرم در صحنهای کوثر، غدیر و امام حسن مجتبی (ع) و باغ رضوان میزبان زائرانند و در فرصت تعارف چای متبرک، گرما را هم با این نوشیدنی محبوب ایرانی توزیع میکنند؛« علیرضا» هم که با جمع دوستانش به زیارت آمده چای را که مینوشد، میگوید:« چای حرم آقا می چسبه، اما خوشبحال مهمانان مهمانسرای حضرت.»
زائران صحن به صحن، رواق به رواق، هرگوشه دنجی که هستند، با صدای «جعفر ملائکه» زیارت امین الله را مرور میکنند و در ادامه حجتالاسلام و المسلمین شهاب مرادی برایشان سخنرانی میکند.
گروه سرود گلدستههای حرم هم به برنامه روز تولد آقا رونق میدهد و ذاکران اهل بیت (ع) حاج علی اکبر حائری و سید امیر احمدنیا هم، در این روز از طرف آقا طلبیده شده اند تا در خدمت زائران او به زیبایی هر چه تمامتر مدیحه سرایی کنند.
امروز لبخندی به پهنای همه شادیهای روزگار، برچهره رئوف ترین بندگان خدا نشسته است.
ذوق تولد جواد (ع) سیمای هشتمین ستاره سپهر ولایت را شیار میزند و با گذر از گونههای نمدار از اشک و وضو بر ساکنان خانه او، می بارد.
کروبیان هلهله میکنند و ساکنان زمین سرتاپا شور، انتظار مولود بیت علی بن موسی را، با دانه های تسبیح اندازه میگیرند.
میلاد جواد(ع)، بشارت است تا درگذر هزاره ی ماضی، همه بدانند، جود و سخاوت و معرفت تنها در اهل بیت ابراز وجود داشته است.
و ما زائرانت آقای مهربان، امشب آمدیم، تا بگوییم:« آقای پدر، تولد دردانه ات مبارکمان باشد.»