گروه اجتماعی - عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور مشهد گفت: برای بهبود رابطه و تقویت جایگاه روحانیت به نظر میرسد بهترین راهکار، کاهش فاصله با مردم است. به عبارتی دیگر چه اقتضائات سیستمی و ساختاری و چه عوامل فردی نباید منجر به دوری روحانیون از زندگی
عادی و جاری مردم شود.
کاهش فاصله با مردم، بهترین راهکار برای بهبود جایگاه روحانیترضا غیاثآبادی در گفتوگو با خبرنگار ایکنا از خراسان رضوی در خصوص فراز و نشیب های جایگاه روحانیت بین مردم اظهار کرد: پاسخ این سوال در تناسب با اینکه چه دوره زمانی یا تاریخی مدنظر است، متفاوت است؛ به طور مثال مهمترین کارکردهای روحانیت در دوره قاجار، شامل آموزش در همه سطوح، انواع فعالیتهای قضایی و حقوقی و در نهایت، خدمات اجتماعی و رفاهی بـود.
وی افزود: بـا توجه به تحوّلات سیاسی پس از مشروطه و روی کارآمدن دولت رضاشاه، بسیاری از کارکردهای روحانیت در بخشهای مـالی، آموزشی، تبلیغی و قـضایی با مـحدودیت اساسی مواجه گردید.
این پژوهشگر علوم اجتماعی خاطرنشان کرد: در این میان، بیشترین آسیبها نصیب کارکردهای سیاسی و اجتماعی روحانیون میشد اما این وضعیت بعد از انقلاب اسلامی با تغیرات بنیادین و اساسی مواجه شد.
این جامعه شناس بیان کرد: یک نکته کلیدی در رابطه با جایگاه روحانیت میان مردم که باید در نظر داشت، این است که چه در میان روحانیت و چه در میان مردم جامعه، گروههای اجتماعی متفاوتی وجود دارد و رابطه این گروهها با هم مشابه نیست و واجد حکم کلی نیست؛ لذا نوعی طبقه بندی برای فهم این مساله لازم است.
عضوهیات علمی دانشگاه پیام نور مشهد تاکید کرد: در یک نگاه سیستمی، روحانیت دارای اجزای به هم پیوستهای همچون مراجع تقلید، مبلّغان، مدرسان و مانند آن است که هر کدام بخشی از کارکردهای روحانیت را بر عـهده گـرفته اند.
غیاثآبادی تصریح کرد: همچنین در رویکرد نظری نیز گروههای متفاوتی وجود دارد؛ به طور مثال بخشی از روحانیت در مقام نظر، به امر سیاسی اعتقاد کمتری دارند و گاهی نیز امکان ورود به نقشهای مدیریتی و سیاسی برای ایشان مهیا نبوده است و به فعالیت سنتی خویش مشغول بوده اند.
وی ادامه داد: به عبارت دیگر در میان روحانیت نیز گروههای اجتماعی متفاوتی در بخش دیدگاهها و جایگاه آن ها در ساختار طبقه اجتماعی روحانیت و سهم آنها در امور سیاسی و مدیریتی وجود دارد.
این پژوهشگر علوم اجتماعی در خصوص آنچه که در یک فضای کلی در سطح عموم جامعه مطرح است، تصریح کرد: اینکه در ۴ دهه اخیر روحانیت در ایران علاوه بر متولی بودن امر دینی و قضایی، متولی امر اجرایی و سیاسی نیز قلمداد شده است و نقشهایی چون تبلیغ امور دینی و مدیریت فرهنگی و اقتصادی جامعه را در جایگاه یک کارگزار دولتی و حاکمیتی به عهده داشته است. همچنین اینکه ۴ رئیس جمهور روحانی تقریبا بخش اعظمی از مدیریت اجرایی در کشور را در دست داشته اند، نشان می دهد روحانیت قبل از انقلاب، در مقام اداره حاکمیت و کشور نبود و اگر مدیریتهایی انجام می شد، موقعیتهای محدودی چه در بخش مدیریت حوزههای علمیه و چه در مدیریت در سطح مدارس بوده است.
غیاثآبادی گفت: اما امروز روحانیت، نقش هدایت دینی و سیاسی مردم را به عنوان یکی از گروههای مرجع هدایت کننده افکار عمومی و در مراتب بعدی حتی هدایت و مدیریت دستگاههای مختلف را برعهده دارد.
وی اضافه کرد: از سویی دیگر نیز بخشی از کارکردهای تاریخی طبقه روحانیت مانند آموزش طی ۱۰۰ سال اخیر با ایجاد دانشگاه و مدارس هم کمرنگ شده است و در عین حال آن بخش از آموزش که در اختیار روحانیت نیز بوده نیز سازکاری نهادی و سازمانی به خود گرفته و دچار تغیرات بنیادین شده است .
عضوهیات علمی دانشگاه پیام نور مشهد در خصوص ارزیابی جایگاه روحانیت بعد از گذشت ۴۰ سال عنوان کرد: درباره وضعیت و جایگاه امروزی روحانیت در مجموع و در یک تحلیل کلان میتوان گفت در بخشی از جامعه کنش متقابلی مستمر و مستحکمی میان روحانیت و مردم وجود دارد.
این جامعه شناس خاطرنشان کرد: تبلور این امر در مراسمهای دینی جمعی و یا مساجد تا حدودی قابل مشاهده است و اگر این بخش از روابط اجتماعی در ایران در نظر گرفته نشود، دچار خطای جدی در تحلیل میشویم؛ به عبارتی دیگر هنوز طبقهای در جامعه بسیاری از رفتار اجتماعی خود را در رابطه با روحانیون تنظیم و هدایت می کند.
این پژوهشگر علوم اجتماعی اظهار کرد: در بخش دیگری از جامعه نقدها و انتقادات جدی در میان مردم جاری است و این نقدها براساس دو پیش فرض اساسی شکل و سازمان گرفته است؛ اول آنکه وعده جامعه آرمانی و عاری از بسیاری از اشکالات که به مردم داده شد، به طور کامل محقق نشده و ناکارآمدی و بی سامانی ها در حل مسایل اساسی جامعه نیز در این امر دخیل بوده است.
غیاثآبادی تصریح کرد: این دو پیش فرض باعث شده که این گروه از جامعه، جهت انتقادات خود را به سمت روحانیت بگیرد؛ لذا انتظار پاسخگویی و حل مشکلات منجر به تغییر جایگاه روحانیت شده است.
وی در پاسخ به این سوال که آیا برخی از تعرض ها به روحانیت حاصل دو قطبی شدن جامعه است یا خیر اظهار کرد: درباره برخی حوادث نمیتوان به این سادگی حکم به جامعه دوقطبی داد به دلیل آنکه از سویی فراوانی و علل این حوادث محل سوال و تحقیق و پژوهش است.
این پژوهشگر علوم اجتماعی گفت: اینکه در بخشی از طبقات جامعه رابطه میان مردم و روحانیت که در تاریخ عموما رابطهای رودرو و در سطح زندگی جاری مردم و همراه با کششهای عاطفی بوده تبدیل به یک رابطه نهادی و سازمانی شده و در نتیجه منجر به فضای جدید از کنش اجتماعی شده، تردیدی در آن وجود ندارد.
این جامعه شناس در خصوص اینکه نقش روحانیت در ارتقا یا تنزیل جایگاه خود گفت: تغییر جایگاه روحانیت را میتوان محصول ساختارها و عاملیت دانست؛ به عبارتی بخشی از این تغییر پایگاه اجتماعی محصول و کارکرد تقسیم کار جدید نظام اجتماعی در ایران پس از انقلاب اسلامی و در نتیجه، نقشها و هنجارها و انتظارات جدید بوده است.
عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور مشهد تصریح کرد: تغییر نگاه به روحانیت محصول و کارکرد طبیعی وضعیتی است که وظایف مهم و جدی و گسترده و جدید برای روحانیت تعریف کرده است. هر گروه اجتماعی دیگری نیز به این عرصه ورود کند، سرنوشت مشابهی دارد.
غیاثآبادی تاکید کرد: به عنوان مثال رابطه معلم و شاگردی زیست بوم و هنجارهای خود را ایجاد و باز تولید میکند اما رابطه کارگر و کارفرما و یا رئیس و مرئوس زیست بوم و شبکه اجتماعی متفاوتی خواهد داشت و نمیتوان انتظار کنش عاطفی و همچنین خواستها و انتظارات یکسانی از این دو رابطه انتظار داشت.
وی افزود: بنابراین اگر معلمی در نقش کارفرمای سازمانی قرار گیرد، روابط میان آن ها کاملا متفاوت خواهد شد اما در بخش عاملیت مهم ترین رفتاری که به نظر می رسد منجر به تغییر پایگاه اجتماعی روحانیت شده، فاصله گرفتن برخی از روحانیون از طبقات مختلف مردم است.
این پژوهشگر علوم اجتماعی ادامه داد: این موضوعی است که سالها پیش شهید مطهری نسبت به آن هشدار داده بود؛ علاقه مندی به زندگی اشرافی در دنیا و تجمل گرایی، رئیس مابی و نگاه بالا به پایین به مردم، گریز از کسب و کارهایی که عموم مردم به آن اشتغال دارند و ورود به عرصههایی که تخصص کافی در آنها ندارند، منجر به لطمات جدی در این رابطه میشود و برخی از روحانیون آنچنان در این مشکلات گرفتار شده اند که آثار صدمات این سبک از زندگی سالهای سال باقی خواهد ماند.
این جامعه شناس در خصوص اینکه روحانیت برای بهبود و ارتقای رابطه خود با مردم چه اقداماتی باید انجام دهد، بیان کرد: برای بهبود رابطه و جایگاه روحانیت به نظر میرسد بهترین راهکار کاهش فاصله با مردم است. به عبارتی دیگر چه اقتضائات سیستمی و ساختاری و چه عوامل فردی نباید منجر به دوری روحانیون از زندگی عادی و جاری مردم شود.
غیاثآبادی تاکید کرد: از سویی دیگر مردم باید احساس کنند که روحانیون زبان گویای مسایل و خواستههای آن ها هستند تا همراهی و پیوند اجتماعی بیشتری در این زمینه شکل بگیرد و در شرایط جاری که نظام سیاسی متولی تمام امور اجتماعی به درست و یا غلط پنداشته شده است و از طرفی دیگر طبقه روحانیت سهم مهمی در این بخش داشته است، باید جایگاه و رویکرد خود را در برابر مسایل و مشکلات پیش روی جامعه به روشنی بیان و ادا کنند.